English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (1456 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parenthesis U جمله معترضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topic sentence U جمله سرسطر جمله عنوان
interjectional U معترضه
interjectory U معترضه
parenthetical U معترضه
parenthetic U بطور معترضه
interjectionally U بطور معترضه
episodes U حادثه معترضه
episode U حادثه معترضه
parenthetically U بطور معترضه
throw in U به طور معترضه گفتن
parenthesize U بطور معترضه گفتن
to throw in a remark U سخن معترضه گفتن
interposingly U مداخله کنان بطور معترضه
to interject a remark U سخنی را بطور معترضه گفتن
terming U جمله
outright U جمله
outrightly U جمله
mongst U از جمله
termed U جمله
sentence U جمله
inclusive of <prep.> U از جمله
sentences U جمله
sentencing U جمله
including <prep.> U از جمله
comprising <prep.> U از جمله
sentence U جمله
among the rest U از ان جمله
amongst U از جمله
term U جمله
declaration statement U جمله تعریفی
residual term U جمله پسماند
definiens U جمله تعریفی
error term U جمله خطا
executable statement U جمله اجرایی
one word sentence U جمله تک واژهای
final term U جمله نهایی
loose sentence U جمله بیربط
residual term U جمله باقیمانده
sentence fragment U جمله جزء
statement label U برچسب جمله
term U جمله [ریاضی]
mathematical term U جمله [ریاضی]
diction U جمله بندی
stochastic term U جمله تصادفی
verbiage [American English] U جمله بندی
wordage U جمله بندی
sentence adverb قید جمله ای
choice of words U جمله بندی
word choice U جمله بندی
wording U جمله بندی
control statement U جمله کنترلی
compound statement U جمله مرکب
totaled U جمله سرجمع
totaling U جمله سرجمع
totalled U جمله سرجمع
provisos U جمله شرطی
totalling U جمله سرجمع
totals U جمله سرجمع
proviso U جمله شرطی
double talk U جمله دو پهلو
term U جمله طیفی
term U جمله عبارت
total U جمله سرجمع
clauses U جزئی از جمله
termed U جمله عبارت
termed U جمله طیفی
an involed sentence U جمله پیچدار
assignment statement U جمله جایگزینی
period U جمله کامل
terming U جمله طیفی
clause U جزئی از جمله
periods U جمله کامل
terming U جمله عبارت
middling U جمله مشترک
parses U جمله راتجزیه کردن
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
period U نقطه پایان جمله
parsed U جمله راتجزیه کردن
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
parse U جمله راتجزیه کردن
full point U نقطه پایان جمله
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
punch line U جمله اساسی واصلی
periods U نقطه پایان جمله
impresa U نشانه جمله شعاری
punch-lines U جمله اساسی واصلی
job control statement U جمله کنترل کار
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
job control statement U جمله کنترل برنامه
colloquialism U جمله مرسوم درگفتگو
monomial U دارای فقط یک جمله
punch-line U جمله اساسی واصلی
term symbol U نشانه جمله طیفی
colloquialisms U جمله مرسوم درگفتگو
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
predicatively U بطور غیرمستقیم در خبر جمله
sawed U لغت یا جمله ضرب المثل
sawing U لغت یا جمله ضرب المثل
saws U لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
saw U لغت یا جمله ضرب المثل
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
cat-and-dog <adj.> <idiom> U پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
The sentence doesnt convey the meaning. U این جمله معنی رانمی رساند
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
geometric mean U فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
approachable [accessible to most people] U هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
approachable [accessible to most people] U همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
approachable [accessible to most people] U کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
prepositional phrase U بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
wording U جمله بندی کلمه بندی
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com